میدونین وقتی شروع به خوندن هری پاتر کردم مدام داشتم فکر میکردم چرا من نتونم یه رمان این شکلی بنویسم ؟ چرا من نتونم به معروفیت جی کی رولینگ بشم ؟
و به همین ترتیب شروع به نوشتن یه رمان جدید کردم که هنوز اسمی براش نذاشتم .. تو ایران هم اتفاق میوفته و این یه مزیته چون من هرچی رمان تخیلی ایرانی خوندم همگی یه حالت خارجکی دارن ووو....
.. خیلی بد نشده از نظر خودم .. تابستون میفتم دنبال کارهای چاپش ... شاید هم قبل ازاون براتون به صورت پستی بگذارم ... معلوم نیس .... خواستم فقط با شما درمیون بذارم .. راستی قول رکسانه و اسکندر رو داده بودم ... بد بختانه دوستم هنوز نخونده ببخشید ...
زاده هوس هم یکی از کتاب های خودمه که از یه داستان واقعی نشات گرفته .... داستان زندگی زهرا ..... دختری که از زمان کودکیش با مشکلات زیاد و عظیمی روبه رو شده ......
اون تمام تقصیر ها رو گردن مرد ها میدونه و به همین خاطر تصمیم به اتنقام از کسایی میگیره که فکر میکنه زندگی رو ازش گرفتن ... در این راه مجبور به ترک خانوادش و زندگی مجردی همراه دوستاش میشه و هم چنین شغلش رو عوض میکنه ..... در محل کارش یه اشنا هست .... برادر دوست فاطمه ( خواهر زهرا ) و اون ها بیشتر به هم نزدیک میشن .... و مثل بیشتر رمان های عاشقونه به هم میرسن .... من خیلی توضیح ندادم ولی از نظر خودم خیلی پیچیده تر و قشنگ تره ..... امیدوارم از خوندش لذت ببرید .... اینم لینکش :